MENU

Fun & Interesting

قصه شنگول ، منگول، حبه انگور

Parsa o Peyman 50,553 5 years ago
Video Not Working? Fix It Now

(شنگول ، منگول، حبه انگور (داستانهای عامیانه بز زنگوله پا قصه گو: نغمه مسکین یه بزی بود سه تا بچه داشت یکی شنگول. یکی منگول و یکی هم حبه انگور. روزی از روزها مامان بزه به بچه هاش گفت : من می رم برای شما علف بیارم مبادا شیطونی بکنین در را هم برای کسی باز نمی کنید.گر کسی آمد و در زد از درز در و سوراخ کلید خوب نگاه کنید، اگر من بودم در را باز کنید، اگر گرگ یا شغال بود در را باز نکنید. بچه‌ها گفتند: چشم.  بُز رفت یک ساعت دیگر گرگ آمد در زد.  بچه‌ها گفتند: کیه؟ گفت: «منم، منم مادرتان!» بچه‌ها گفتند: «دروغ می‌گی، صدای مادر ما نازکه، اما صدای توکلفته.» دوباره برگشت و در زد.  باز بچه‌ها پرسیدند: «کیه؟» گرگ صدایش را نازک کرد و گفت: «منم، منم مادرتون.»

Comment