گزارش ویژه یکی از اماکن تاریخی ولسوالی جاغوری افغانستان#jaghori #شهرزایده #afghanistan#viralvideo
مغاره های شهرک باستانی شارزیده ولسوالی جاغوری ولایت غزنی:
شارزیده، زادگاه شارهای باستان
«شارزایده» منطقهای در منتهی الیه شرق «جاغوری»، و حد فاصل «قره باغ» قرار دارد. شارزیده، از شرق با «شاکی نوکه» و «دِه بَدَی» و از شمال با «ششیکه» و «علیاتو» و از غرب با «حصار» و «سوخته» و از جنوب با «لومان» و «تمکی» هم مرز است. نام این منطقه را مردم «شارزیده» تلفظ میکنند، اما کاتبان ما – متأسفانه- «شهرزایده» مینویسند. دلیل این غلط نویسی این است که مردمان ما از پیشینه تاریخی خود نا آگاهند. در این نوشته با پیشینه تاریخی شارزیده و دلیل و فلسفهی نامگزاری آن آشنا میشویم.
واژهی «شار»، کلمهی اصیل دری است که در پسوند یا پیشوند نام جغرافیای سرزمین هزارستان رایج است که پرده از هویت، اصالت، و منشاء نژادی مردم هزاره بر میدارد! در آغاز مستند های تاریخی و متون کهن و معنای لغوی «شار» را بررسی خواهم کرد؛ سپس نقبی به ریشه تاریخی و نسبت آن با هویت و منشاء نژادی هزاره ها خواهم زد:
شار: "پادشاه غرجه بود.(لغت فرس) نام پادشاه غرجه باشد (اوبهی). پادشاه غرجستان را نامند، چنان که پادشاه ترکستان را، "خان" و پادشاه چین "فغفور" و پادشاه ایران را "کی" و پادشاه روم را، "قیصر" و پادشاه هند را، "راجه " و "رانا" خوانند (فرهنگ سروری). الشار، هوالملک، (معجم البلدان- ذیل غرشستان) "شار"، لقب مهتر ناحیت غرجستان باشد به خراسان، که در قصبهی پشین نشیند-(از حدود العالم). پادشاه "غرشستان" را در اصطلاح اهل آن بقعه، "شار" خوانند، چنان که "خان" ترکان را، "رأیِ" هندوان را، و "قیصرِ" رومیان را (ترجمه یمینی نسخه چاپی ص 337). پادشاه "غرجستان" را "شار" خوانند.(مجمل التواریخ و القصص) "شار"، پادشاه غرجستان، نزد اعراب معروف بود به "ملک الغرجه" (سرزمین های خلافت شرقی ص 442) با این تصریحات و شواهدی که ذیلا خواهد آمد، مسلما "شار"، همان لقب امیران غرجستان است."
این متون معتبر تاریخی به روشنی دلالت داد که این منطقه (شارزیده)، منسوب به "شار"ها پادشاهان باستانی هزاره ها است. زیرا، هیچ گونه نمودی از "شهر" در این منطقه وجود ندارد. علاوه بر این، کلمه "زایده"، در عرف جامعه ما "زیده" تلفظ می شود و مراد، انتساب نَسَبی است. میتوان گفت که یکی از "شارزادگان" و یا جمعی که از نظر نسب به شارها، منتهی می شده در این منطقه زندگی می کرده است. این نظر از آن جهت، قوت بیشتری دارت که در حوالی این منطقه کوهی به اسم "شار" است که قلعه باستانی بر بالای این قله وجود دارد که شاید یکی از "شارها" در آن، زندگی می کرده است و یا به یاد شارها، نامیده شده است. "شار"، چه به معنای قله باشد یا شهر، نمیتواند در این جا تلقی صحیحی باشد، چون قلعه زاده و شهر زاده معنایی ندارد.
کوه شار:
در حوالی شارزیده، و در شرق "جاغوری"، کوهی به نام "کوه شار"است. در قله ی این کوه، قلعه ی بسیار بزرگ کشف شده است. این قلعه، تماما از زیر خاک بیرون نیامده، اما دیوارهای آن پیدا است، عرض دیوارهای آن حدود 3 متر است که شاهدان عینی می گویند، یک جیپ به راحتی از روی آن می تواند حرکت کند. در جاهای مختلف این کوه سُمُچهایی کشف شده است.. این قلعه نمی تواند یک قلعه ی معمولی باشد و خیلی استراتژیک است، این جا "شار" قطعا به معنای شهر نیست و نمودی از آن وجود ندارد. اگر این، یک قلعه معمولی بود، می توانست به قلعه، حصار، کوشک و ...نامیده شود چنان که، کوشه، کوشک، قلعه در این مناطق رایج است. ظرفها، مجسمه ها و اشیاء عتیقه از این قلعه به دست آمده که گفته میشود به ممالک خارجه برده شده است. مطالعات دیرینه شناسی، در این جا، انجام نگرفته است. شاید با مطالعات باستان شناسی، سبک و اصالت "شاری" این قلعه به اثبات رسد و ادعای ما را ثابت کند.
گِرد شار:
در ولسوالی نیلی، در منطقه ی "سوختُک"، دهی است به اسم "گِرد شار"، که در حوالی آن کوهی است به نام"شار" و در آن قلعه ای قرار دارد. در مجموع می توان نتیجه گرفت که، این مناطق به گونه ی اتفاقی، اسم گذاری نشده است. با توجه به این که، روزگاری "شار"ها در کل هزاره جات استیلاء داشته و در این مناطق هم هزاره ها زندگی می کرده اند که به "شار"ها مفتخر بوده اند؛ به احتمال قریب به یقین، این مناطق منسوب به شاهان غرجه است. چه بسا، مناطق دیگری هم به این اسم باشد در دره ی صوف هم سرخ شار دارد و هم سرخ دره.
درهی شار:
در منطقه ی "خوات" دره ی زیبایی است به اسم "درهی شار"، در این جا نیز نمودی از شهر وجود ندارد. در نزدیکی این دره، قلعه ای وجود دارد به نام "سرخ حصار" که به تعبیر حسین نایل، این قلعه "بالا حصار" آن دانسته می شود. بعد از تکمیل این مقاله، مطلبی از جناب حسین نایل، مواجه شدم که مرا دلگرم تر کرد و به صحت این مقال امیدوارتر. ایشان به نقل از استاد علی اکبر شارستانی می نویسد، گر چه آدرس مشخصی از ایشان نداده است: "گرچه استاد شهرستانی، پاره ای از نام های محلات غرجستان را که در متون آمده با نام های موجود مطابقت داده و نام حاکم نشین (امروز شهرستان نوشته می
شود) و دهکده ی شارستان در دایکندی را مأخوذ از کلمه "شار" که لقب مهتران غرجستان بوده دانسته اند." (سایه روشنهایی از وضع جامعه هزاره، چاپ قم -1372، ص37).
"شار"، به معنای "چادری به غایت تنگ و نازک، که بیشتر زنان لباس سازند، نیز آمده است" و به هندی "ساری" هم گفته شده، به نظر می رسد "شال شری" که نوعی پارچه است، نیز ریشه در کلمه "شارشگ یا "ساری" دارد که به گونه "شری" فعلا تلفظ می شود.
...
بنابراین، بر اثر متون معتبر و کهن تاریخی و نیز بر اثر شواهد آثار باستانی مانند کوه شار، «شارزیده» محل سکونت «شارها» یعنی شاهزادگان هزارههای باستان بوده است و این منطقه منسوب به «شهر» نیست، زیرا شهری در آن نبوده است، بلکه منسوب به ساکنان باستانی خود است که «شارها» بودهاند.