در یکی از سردترین روزهای زمستان ۱۳۵۷، یک هواپیمای نظامی آمریکایی در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست. از پلههای هواپیما مردی با قامتی بلند و چهرهای جدی که خود را لابلای افسران دیگر آمریکایی پنهان کرده بود پایین آمد - ژنرال رابرت هایزر، معاون فرمانده نیروهای ناتو در اروپا. او با مأموریتی محرمانه و حساس به تهران آمده بود، مأموریتی که میتوانست سرنوشت یکی از مهمترین متحدان آمریکا در خاورمیانه را تغییر دهد.
در آن روزها، ایران در آستانه یکی از بزرگترین تحولات تاریخ معاصر خود قرار داشت. خیابانهای تهران و دیگر شهرهای بزرگ مملو از معترضانی بود که شعار "مرگ بر شاه" سر میدادند. محمدرضا پهلوی، که زمانی خود را "شاهنشاه آریامهر" میخواند، حالا در کاخش محصور شده و با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکرد. ارتش قدرتمند و مدرن ایران، که سالها به عنوان ستون اصلی قدرت شاه عمل کرده بود، در برابر موج عظیم اعتراضات مردمی سردرگم به نظر میرسید.
در چنین شرایطی، کاخ سفید تصمیم گرفت ژنرال هایزر را به تهران بفرستد. این تصمیم در جلسهای محرمانه با حضور جیمی کارتر، رئیسجمهور آمریکا، سایروس ونس، وزیر خارجه، و زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی گرفته شد. هایزر مأموریت داشت تا از فروپاشی ارتش ایران جلوگیری کند و مانع از آن شود که این نیروی نظامی قدرتمند به دست انقلابیون بیفتد. اما آنچه در پیش رو داشت، پیچیدهتر از آن چیزی بود که در واشنگتن تصور میشد.
در طول چهار دهه گذشته، بسیاری از اسناد محرمانه مربوط به مأموریت هایزر از طبقهبندی خارج شدهاند. این اسناد، همراه با خاطرات خود هایزر و شهادت شاهدان آن روزها، داستانی شگفتانگیز را روایت میکنند - داستان مردی که در یکی از حساسترین برهههای تاریخ ایران، تلاش کرد تا سرنوشت انقلاب را تغییر دهد.
این ویدیو داستان ماموریت ژنرال 4 ستاره، رابرت هایزر در تهران است. با ما تا انتهای این ویدیو همراه باشید.