لینک کانال دوم ما
https://www.youtube.com/footprintofficial
-------------
وبسایت و لینکدین اسپانسر
https://www.futek.com/
https://www.linkedin.com/company/futek-advanced-sensor-technology-inc./
-------------
شبکه های اجتماعی ما
🟦 telegram https://t.me/persianpoetry101
🟥 Instagram https://www.instagram.com/persian.poetry.official
🟥 website https://adormedia.com
🟦 Twitter https://twitter.com/poetry_persian
---------------------
contributions - همیاری با ما
💳 https://paypal.me/persianpoetry
💳 https://idpay.ir/persianpoetry
---------------------
غزل 45 از دیوان حافظ - شغل فقیه بیکاری است
در این غزل که احتمالا در اواخر عمر حافظ سروده شده، شاهد گلایه ی حافظ از رفیقانی هستید که حافظ معتقده این رفیقان پر از خلل هستند
حافظ به غیر از جام شراب و دیوان شعر، یار بی خللی در کنار خود نمیبیند
-------------
0:00 - Intro / شروع
0:18 - Information / اطلاعات
03:59 - Ghazal reading / خوانش غزل چهل و پنجم دیوان حافظ
05:22 - Sponsor / اسپانسر
06:04 - couplet 1 / تفسیر در این زمانه رفیقی که خالی از خِلَل است
09:41 - couplet 2 / تفسیر جریده رو، که گذرگاهِ عافیت تنگ است
13:15 - couplet 3 / تفسیر نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس
17:04 - couplet 4 / تفسیر به چشمِ عقل در این رهگذار پرآشوب
18:52 - couplet 5 / تفسیر بگیر طُرِّهٔ مه چهرهای و قصه مخوان
24:55 - couplet 6 / تفسیر دلم امید فراوان به وصلِ رویِ تو داشت
27:23 - couplet 7 / تفسیر به هیچ دور نخواهند یافت هشیارش
-------------
غزل شمارهٔ 45 دیوان حافظ
در این زمانه رفیقی که خالی از خِلَل است
صُراحیِ میِ ناب و سفینهٔ غزل است
جریده رو، که گذرگاهِ عافیت تنگ است
پیاله گیر، که عمرِ عزیز بیبدل است
نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس
ملالتِ عُلما هم ز علمِ بی عمل است
به چشمِ عقل در این رهگذار پرآشوب
جهان و کار جهان بیثبات و بیمحل است
بگیر طُرِّهٔ مه چهرهای و قصه مخوان
که سعد و نحس ز تاثیر زهره و زحل است
دلم امید فراوان به وصلِ رویِ تو داشت
ولی اجل به رَهِ عمر رهزن امل است
به هیچ دور نخواهند یافت هشیارش
چنین که حافظ ما مست بادهٔ ازل است
------------------------------------------------------
Hafez Ghazal #45
Hafez finds fault in his friends
In Ghazal 45, which was probably written towards the end of his life, Hafez complains about his friends, whom he believes are full of faults.
Apart from the cup of wine and the divan of poetry, Hafez can't find a single friend by his side.
----------------
#Hafez
#Ghazal
#persianpoetry