نیمه شب 18 تیر 1359، یک مرد جوان زنگ خانه حجت الاسلام علی خامنه ای عضو شورای عالی دفاع را به صدا دراورد. صدای زنگ و درزدن های پیاپی اهالی خانه و محافظان را بیدار کرد. مرد جوان که سراسیمه در می زد خود را خلبان نیروی هوایی معرفی کرد. او گفت که نکته مهمی را باید با صاحبخانه در میان بگذارد. محافظان از او خواستند که خواسته خود را بگوید تا آنها به حجت الاسلام خامنه ای منتقل کنند. خلبان جوان که آشفته و هراسان به نظر می رسید گفت فقط خودم باید خصوصی با ایشان صحبت کنم. دقایقی بعد او در حیاط خانه عضو شورای عالی دفاع پرده از رازی بزرگ برداشت: امشب قرار است کودتا شود و خانه آیت الله خمینی در جماران بمباران شود. من خلبانی هستم که ماموریت دارم عملیات بمباران را انجام دهم.
منبع: کتاب «کودتای ایرانی» نوشته مارک گازیوروسکی