MENU

Fun & Interesting

بازار قلندر - غزلی از عطار نیشابوری

Rashid Kakavand | رشید کاکاوند 51,047 lượt xem 1 year ago
Video Not Working? Fix It Now

عزم آن دارم که امشب نیم مست
پای کوبان کوزهٔ دردی به دست

سر به بازار قلندر بر نهم
پس به یک ساعت ببازم هرچه هست

تا کی از تزویر باشم رهنمای
تا کی از پندار باشم خودپرست

پردهٔ پندار می‌باید درید
توبهٔ تزویر می‌باید شکست

وقت آن آمد که دستی بر زنم
چند خواهم بود آخر پای‌بست

ساقیا در ده شرابی دلگشای
هین که دل برخاست غم بر سر نشست

تو بگردان دور تا ما مردوار
دور گردون زیر پای آریم پست

مشتری را خرقه از بر برکشیم
زهره را تا حشر گردانیم مست

هچو عطار از جهت بیرون شویم
بی جهت در رقص آییم از الست

«عطار نیشابوری»

Comment