بعد از چند روز سعید اعتراف کرد که این چند روز به صورت دورکاری خونه کار میکرده و چون کمرش درد میکرده نمیتونسته از جاش تکون بخوره و انواع روش های درمانی رو هم تست کرده و داره بهبود پیدا میکنه ولی خب درمانش از اونی که فکر میکرده داره زمان بیشتری میبره و توی این چند روز باید یه سری کار واجب انجام میداد که استرس انجام نشدن اون ها و نرسیدن به ددلاینش خوب نبود و اونجا بود که تصمیم گرفتم که یه چالش یا ماموریت درست کنم برای خودم و اینو راه بندازم که خب برای چیز با ارزشی مثل رفاقت میشه حداقل چندین ساعتی در روز رو با اینکه خودتم سرت شلوغه به رفیقت در مواقع بحرانی کمک برسونی و کنارش باشی تا به راحتی از مشکلاتش عبور کنه و خب با این دیدگاه رفتم و ماموریت رو شروع کردم....
#رفاقت
#حل_مشکل_دوستان
#چالش_حل_چالش
#Sirsolver
#امیرحسین_برات_پور
#206
#کمردرد