تو بدان سیاه گیسو که به گرد ماه داری
همه را چو زلفت افکنده به خاک راه داری
به هزار در زدم من ز پی رهائی دل
چه کنم به دلربائی تو هزار راه داری
ما گردش چشم تو ز پیمانه ندانیم
غیر از لب میگون تو میخانه ندانیم
هر قصه که از زلف دراز تو نباشد
در حلقه رندان به جز افسانه ندانیم
به رخ سیاه چشمان نظر ار بود گناهی
بگذار تا گناهی بکنیم گاه گاهی
همه شب ستاره ریزد ز دو چشم بر کنارم
به خیال چشم مستی به هوای روی ماهی
دل عاشقان مسکین مشکن بترس از آن دم
که شبی نیازمندی بکشد ز سینه آهی
آهنگ :دشتی
خواننده :اکبر گلپایگانی
مطلع ترانه :
نفس در سینه میلــرزد ز دست دل تپیـدنهـــا
نگه در دیده می رقصد ز شور و شوق دیدنها
گوینده :روشنک
شاعر :نصرت منشی باشی / کاظم پزشکی /
غزل آواز پژمان بختیاری /
همکاری :احمد عبادی / حبیب الله بدیعی / جهانگیر ملک
https://www.facebook.com/groups/215561911841183/ گروه استاد گلپایگانی: