هیبریستوفیلیا: مجرم دوستی و درک جذابیت به مجرمان
هیبریستوفیلیا، که اغلب به طور غیررسمی به عنوان "سندرم بانی و کلاید" شناخته میشود، نوعی پارافیلیا است که در آن فردی تحریک جنسی یا جاذبه رومانتیک به کسی که جرمی مرتکب شده، تجربه میکند. این شیفتگی میتواند از علاقهی ملایم تا دلبستگی وسواسی به مجرمان بدنام متغیر باشد. این پدیده پیچیده است و عوامل روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی متعددی در شکلگیری آن نقش دارند.
جنبههای روانشناختی
از منظر روانشناختی، هایبریستوفیلیا اغلب در دستهی پارافیلیاهای گستردهتر قرار میگیرد. پارافیلیاها با علاقههای شدید و مداوم جنسی که از محرکهای نرمال منحرف میشوند، مشخص میشوند. با این حال، هیبریستوفیلیا تنها زمانی به عنوان اختلال در نظر گرفته میشود که باعث ناراحتی قابل توجه یا اختلال در عملکرد فرد شود یا شامل اعمال غیرقانونی باشد.
چندین نظریه تلاش میکنند توضیح دهند که چرا برخی افراد به هیبریستوفیلیا گرایش پیدا میکنند:
فانتزی و فرار: برخی افراد ممکن است به مجرمان به عنوان شکلی از فرار از زندگی روزمره خود جذب شوند. هیجان و خطر مرتبط با رفتار مجرمانه میتواند حس ماجراجویی و هیجان ایجاد کند که در زندگی روزمره آنها غایب است.
فرافکنی و همزاد پنداری: افراد ممکن است فانتزیها یا خواستههای خود را بر روی مجرم فرافکنی کرده و با شورش آنها علیه هنجارهای اجتماعی همذاتپنداری کنند. این همذاتپنداری میتواند به ویژه در کسانی که احساس حاشیهنشینی یا سرکوبشدگی میکنند، قوی باشد، زیرا مجرم را به عنوان نمادی از قدرت و سرکشی میبینند.
کمپلکس نجات: همچنین به عنوان "سندرم شوالیه سفید" شناخته میشود، برخی هیبریستوفیلیها معتقدند که میتوانند مجرم را از طریق عشق و حمایت خود تغییر دهند یا بازپروری کنند. این کمپلکس ناجی ریشه در تمایل به احساس نیاز شدن و اعمال کنترل بر رستگاری شخص دیگر دارد.
مشکلات وابستگی: هایبریستوفیلیا میتواند با الگوهای وابستگیای که در دوران کودکی شکل گرفته مرتبط باشد. افرادی با الگوهای وابستگی ناامن ممکن است به شرکای عاطفی غیرقابل دسترس یا خطرناک جذب شوند تا دینامیکهای رابطهای آشنا اما ناسالم را بازآفرینی کنند.
تأثیرات اجتماعی و فرهنگی
هیبریستوفیلیا تنها یک پدیده روانشناختی نیست؛ بلکه تحت تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی نیز قرار دارد. رسانهها نقش مهمی در جذابیت مجرمان ایفا میکنند و اغلب آنها را به عنوان ضد قهرمانان کاریزماتیک نشان میدهند. این تصویر رمانتیک میتواند جاذبهای ایجاد کند که تحسینگران را جذب کند.
رسانه و فرهنگ عامه: برنامههای تلویزیونی، فیلمها و کتابها اغلب مجرمان را به شیوهای همدلانه نشان میدهند و بر هوش، جذابیت یا داستانهای تراژیک آنها تأکید میکنند. پروندههای پرمخاطب اغلب پوشش گستردهای از رسانهها دریافت میکنند و مجرمان را به افراد مشهور تبدیل میکنند. این شهرت میتواند تحسینگرانی را جذب کند که به داستانهای آنها علاقهمند هستند.
الگوهای تاریخی و فرهنگی: در طول تاریخ، قانونشکنان و شورشیان به عنوان شخصیتهایی که وضعیت موجود را به چالش میکشند، رمانتیک شدهاند. از رابین هود تا بانی و کلاید، این الگوها نماد آزادی و مقاومت هستند و برای کسانی که از انتظارات اجتماعی محدود شدهاند، جذاب هستند.
زیر فرهنگها و جوامع آنلاین: در عصر دیجیتال، اینترنت بستری برای هیبریستوفیلیها فراهم میکند تا با افرادی که علاقه مشابه دارند، ارتباط برقرار کنند. جوامع آنلاین و فرومهای مختص به بحث و تحسین مجرمان حس تعلق و تأیید برای افرادی که این علاقهها را دارند، ایجاد میکنند.
پروندههای مشهور و جذابیت عمومی
پروندههای جنایی پرمخاطب متعددی وجود دارد که توجه عمومی زیادی را به خود جلب کرده و تحسینگران هایبریستوفیلی را جذب کردهاند. این پروندهها نشاندهنده تعامل پیچیده بین جنایتکاری و جاذبه هستند.
تد باندی: یکی از بدنامترین قاتلان سریالی، تد باندی، در حین محاکمه تعداد زیادی نامه عاشقانه و پیشنهاد ازدواج دریافت کرد. جذابیت و ظاهر خوب او به جاذبهاش افزود و او را به نمونه بارزی از پدیده هیبریستوفیلیا تبدیل کرد.
چارلز منسون: رهبر فرقه خانواده منسون، چارلز منسون، حتی پس از محکومیت برای برنامهریزی یک سری قتلهای وحشیانه، پیروان وفاداری داشت. جذابیت و توانایی او در دستکاری دیگران تحسینگرانی را جذب کرد که او را به عنوان یک پیشوا و نابغه ناکام میدیدند.
ریچارد رامیرز: معروف به "شبگرد"، ریچارد رامیرز به خاطر مجموعهای از جنایات وحشیانه محکوم شد، اما تعداد زیادی از زنان تحسینگر را به خود جذب کرد. برخی حتی در طول محاکمه او حضور یافتند و عشق و حمایت خود را ابراز کردند.
ملاحظات اخلاقی و قانونی
هیبریستوفیلیا چندین نگرانی اخلاقی و قانونی را برمیانگیزد، به ویژه هنگامی که شامل ارتباط مستقیم یا روابط با مجرمان محکوم باشد. این تعاملات میتوانند به استثمار، دستکاری و فعالیتهای جنایی بیشتر منجر شوند.
استثمار و دستکاری: مجرمان ممکن است از هیبریستوفیلیها برای کسب منافع مالی، حمایت عاطفی یا کمک در فعالیتهای غیرقانونی سوء استفاده کنند. عدم تعادل قدرت در چنین روابطی میتواند به آسیب جدی به تحسینگر منجر شود.
تأثیر بر قربانیان: تحسین عمومی مجرمان میتواند برای قربانیان و خانوادههای آنها بسیار ناراحتکننده باشد. این تحسین میتواند به ترویج تجلیل از خشونت و جنایت کمک کند و رنجهای قربانیان را نادیده بگیرد.
عواقب قانونی: مکاتبات و روابط با مجرمان زندانی میتواند پیامدهای قانونی داشته باشد، به ویژه اگر شامل کمک به رفتارهای جنایی باشد. درک پیامدهای احتمالی قبل از ورود به چنین تعاملاتی ضروری است.
الهام گرفته از مصاحبه آقای جردن پیترسون با آقای دیوید باس
https://www.youtube.com/watch?v=n9wzSpz7gKE